خلاقیت چیست
خلاقیت مفهومی است که تعریف آن در طول زمان تغییر کرده است و پژوهشگران مختلف تعاریف متعددی برای آن ارائه نمودهاند که البته اشتراک معنایی زیادی دارند. «خلاقیت به عنوان یک فرایند ذهنی تعریف شده است که افراد را قادر میسازد تا دربارهٔ ایدههای نوین و کاربردی فکر کنند.» «خلاقیت معمولاً به عنوان کلید اثر بخشی سازمان و یک الزام برای موفقیت طولانی مدت تعریف شدهاست.» خلاقیت یک مهارت ذهنی (پایا) یا یک فرایند (پویا) است که ما را برای ایجاد هرگونه ایده جدید در هر زمینه تجهیز میکند. پس خلاقیت اساساً شاخه دانش یا علم نیست. در عوض، این مهارتی است که ممکن است از طریق روشهای مختلف بهبود یابد.
تورنس، خلاقیت را به عنوان نوعی مسئلهگشایی مد نظر قرار دادهاست. به نظر وی تفکرِ خلاقِ مختصر عبارتست از فرایند حس کردن مسائل یا کاستیهای موجود در اطلاعات، فرضیهسازی دربارهٔ حل مسائل و رفع کاستیها، ارزیابی و آزمودن فرضیها، بازنگری و بازآزمایی آن ها و سرانجام انتقال نتایج به دیگران.
خلاقیت شامل تولید چیزی است که هم اصیل و هم ارزشمند باشد و نشأت گرفته از فرایندهای خودآگاه و ناخودآگاه انسان میباشد. از نظر یک دیدگاه علمی محصولات تفکر خلاق گاهی به تفکر واگرا ارجاع داده میشود. همانند دیگر پدیدهها در علم یک دیدگاه یا تعریف یگانه از خلاقیت وجود ندارد و بهطور متنوع به موارد زیر منسوب شدهاست: فرایند شناختی، محیطی اجتماعی، ویژگی فردی، شانس و همچنین مواردی مانند نبوغ، بیماریهای روانی و شوخطبعی پیوند داده شدهاست.
تعریف مناسب دیگر فرایند فرضیات شکستهاست تفکرات خلاق زمانی تولید میشود که شخص پیشفرضها را کنار گذاشته و یک دیدگاه جدیدی را جستجو کند که دیگران به آن نپرداختهاند. خلاقیت نیاز به حضور همزمان تعدادی از ویژگیها از قبیل هوش، پشتکار، غیرمتعارف بودن و توانایی تفکر به سبکی خاص دارد. خلاقیت، خودکار و بدون زحمت و تلاش است و غالباً همچون تصورات ذهنی خودانگیخته به وجود میآید. برای آن مراحلی توسط هلم هولتز و والاس پیشنهاد شدهاست: ۱- آمادگی ۲- دوره نهفتگی ۳- الهام ۴- تحقق.
خصوصیات افراد خلاق چیست
افراد خلاق خیالپرداز هستند و رویاهای خود را بهتر به خاطر میآورند و سادهتر از دیگران هیپنوتیزم میشوند. اسکیزوفرنی و خلاقیت به طرقی با هم ارتباط دارند. چون افراد بسیار خلاق در بین بستگان افراد اسکیزوفرن بسیار دیده شده ممکن است پیوند ژنتیکی مستقیمی بین این دو خصوصیت وجود داشته باشد.
مندلسون عنوان کرد تفاوت در تمرکز توجه، علت تفاوت در خلاقیت است. اگر کسی بتواند تنها به دو چیز در یک زمان توجه کند فقط یک قیاس ممکن در آن زمان میتواند کشف شود، اگر به چهار چیز توجه کند شش مقایسهٔ ممکن وجود خواهد داشت. افراد خلاق توجه نامتمرکز دارند که با سطوح پایین فعالسازی قشری همراه است، از سوی دیگر افراد غیر خلاق توجه خود را زیادتر متمرکز میکنند و این آنها را از فکر کردن در ایدههای نوآورانه بازمیدارد. مارتیندل وایزنک مطرح میکند خلاقیت یک سندرم بازداری زدایی است. افراد خلاق روشهای گوناگون اغلب نامأنوسی را به کار میبرند که معتقدند در خلاقیت بیشتر به آنها کمک میکند. شاید رایجترین روش، گوشهگیری باشد که نزدیک به محرومیت حسی است یعنی شرایطی که انگیختگی قشری را کاهش میدهد که این موضوع به علت حساسیت بیش از حد آنهاست. این افراد از نظر فیزیولوژیایی بیشواکنشی دارند.
افراد خلاق شیفتهٔ تازگی هستند و به دنبال تحریک ذهنی و نه محرکهای قوی و مخاطرهآمیز جهان واقعی هستند. با استفاده از پت، یافتهٔ جدید این است که هرس کردن نورونی که در میان سطح عادی و سطح سایکوپاتولوژی واقع شود میتواند موجب خلاقیت شود. دلایل دیگری که برای ارتباط نیمکرهٔ راست با خلاقیت وجود دارد این است که افراد خلاق تنها طی این فرایند و نه بهطور کلی تکیه بیشتر بر نیمکرهٔ راست دارند.
افراد با خلاقیت بالا دچار ناکارایی در بازداری شناختی هستند که قطعهٔ پیشانی مسئول آن است، بنابراین باید سطوح پایینتری از فعالسازی قطعهٔ پیشانی را در افراد خلاق مشاهده کنیم که آزمایشها و ارائهٔ تکالیف این فرضیه را تأیید کردهاست.
افراد خلاق عموماً ویژگیهای دارند که آنها را از سایر مردم متمایز میکند. این ویژگیها که همان ظهور و بروز نیروهای تفکری و تخیلی انسان در منظر و دیدگاه دیگران و تحقق عملکردهای آنها در عالم خارج است، عبارتند از:
- هوش:
افراد خلاق، همواره به اندازه کافی از هوش برخوردارند؛ یعنی لزوماً انسانهای دارای هوش بالا، انسانهای خلاقی نیستند. بلکه کسانی خلاق هستند که توانستهاند هوش خود را به نحو مطلوبی تربیت و سازماندهی کنند.
- فکر سیال:
از توانایی ایجاد سریع تعداد زیادی ایده برخوردار است.
- انعطافپذیری ادراکی:
توانایی دست کشیدن از یک قاعده و قانون و چارچوب و یافتن چارچوبهای جدید را دارند. به بیانی دیگر، ذهن آنها بهتر و سریع تر میتواند قالب شکنی کند و به الگوهای جدید دست یابد.
- ابتکار:
توانایی و تمایل به ایجاد جوابهای غیرمعمول و مرسوم را در واکنش به محرکهای محیطی دارند. تنوع طلبی و بیزاری از انجام کارها به صورت روتین از دیگر خاصیتهای این ویژگی است.
- استقلال رأی و داوری:
به خود متکی بودن و سنجش افکار و ایدهها بر مبنای منطق و استدلال به دور از وابستگیها و غوغا سالاریها و عدم تمایل به همرنگی با جماعت از دیگر ویژگیهای این افراد است.
- اعتماد به نفس:
به توانایی خود اعتماد و باور دارند و تصویری واقعی از امکانات و حدود توانمندیهای خود دارند.
- خطرپذیری:
از انتقاد و شکست ترسی ندارند و اشتباهات را فرصتهایی برای یادگیری تلقی میکنند.
- تمرکز ذهنی:
بهطور فعال و پرتلاش، هم از نظر ذهنی و هم از نظر عملی، به ایده میپردازند.
- دانش:
افراد خلاق، سالهای زیادی را برای کسب دانش و تسلط بر موضوع مورد علاقه خود صرف میکنند و علاوه بر آن همواره در حال توسعه دائمی دانش و آگاهی خود هستند.
- پیشینه تاریخی:
افراد خلاق، عموماً در زندگی دچار رخدادهای متنوعی بودهاند و بعضاً فقدانهای بزرگی نظیر والدین یا امکانات مالی داشتهاند. این فقدانها عموماً موجب برانگیختن احساس نیاز شده و فرد را واداشتهاند تا در جهت رفع نیاز خود به راه حلهای خلاقانه بیندیشد.
- نیاز به کسب موفقیت:
افراد خلاق نیاز دارند در کسب هدفهای خود، به موفقیتهایی دست پیدا کنند. این نیاز منبعی قوی و دلگرمکننده برای تلاش مضاعف فرد در زمینه دستیابی به راه حلهای تازه، ریسک پذیری بیشتر و تمرکز قوی تر بر روی موضوع است.
راههای پرورش خلاقیت چیست
به خاطر پرورش خلاقیت باید کارهایی انجام دهیم که از طرفی دانش و تجربهٔ ما را که به عنوان مادهٔ خام خلاقیت هستند بالا ببرد و از طرف دیگر شیوهٔ تفکر ما را اصلاح و هدایت کند و از سویی قدرت تخیل ما را بهبود بخشیده و امکان تصورسازی به ما بدهد. میدانیم که خلاقیت نوعی تکاپوی فکری و ذهنی برای دست یابی به اندیشههای بدیع است. پس کارهایی که بتواند ذهن را در این راستا به تکاپو وادارد و به ما فرصت اندیشیدن و تبلور آن را در جهان خارج بدهد، موجب افزایش خلاقیت میشود.
- تجربه:
غنیترین منبع سوخت و عاملی است که موجب میشود انسان بتواند ایدههای خلاقانه ارائه بدهد. تجربه را میتوان از انجام کارهای متنوع و مخاطرهانگیز، مسافرت مخصوصاً با شرایط سخت و مصیبتبار و به مکانهای دور افتاده، تماسهای شخصی با دیگران به ویژه کودکان، خواندن شرح حال افراد، تماشا کردن تلویزیون، گوش کردن رادیو و … به دست آورد.
- بازیهای فکری:
حل معما، جدول، شطرنج، کلمات متقاطع، بیست سوالیها، بازی در هوای آزاد، حل مسائل ریاضی بخصوص مسائل هندسه و احتمال که نوعی ورزش ذهنی هستند در تقویت قدرت تفکر مؤثرند.
- کوشش زیاد:
آنچه موجب خلاقیت میشود، لزوماً هوش و نبوغ فوقالعاده نیست بلکه کوشش مضاعفی است که افراد خلاق انجام میدهند تا مغز را به تصور وادارند. سخت کوشی و عادت کردن به کار و تلاش ما را در هنگام تولید ایدههای خلاقانه یاری میکند.
- دانش:
بروز ایدههای نو نیاز به دانش فراوان دارد. در حقیقت دانش مادهٔ اولیهٔ تصورسازی است توسعهٔ دائمی دانش و اطلاعات وسیع در بروز ایدههای خلاقانه نقش بیبدیلی دارند.
- روحیهٔ پرسشگری:
تقویت روحیهٔ پرسشگری و اینکه انسان از طرح پرسشهای به ظاهر کودکانه واهمه نداشته باشد و پرسشهای چالشبرانگیز مطرح کند، باعث پرورش کنجکاوی در انسان میشود و ساختارشکنی قالبهای ذهنی را تسریع میکند.
- زندگی انتزاعی:
تمام کارهایی که در زندگی انجام میشود یا حتی انسانهای پیرامون، میتوانند به صورت انتزاعی و سمبولیک باشند. بهطور نمونه: کدام یک مثبت و کدام یک منفی است؟ احتمالاً برنامههایی وجود دارد که هم مثبت هستند و هم منفی. این باعث میشود تا ذهن مدام بپرسد: چگونه میتوانم مثبت را در زندگیام افزایش دهم؟ اینگونه شخص زندگی خود را انتزاعی کرده و در نتیجه خلاقیت مغز را به کار انداختهاست.
آزمون ارزیابی سطح خلاقیت دارای 64 سوال میباشد.
که در چهار مرحله شما را ارضیابی میکند.
1. سبک فکری و سبک زندگی خلاق
2. شکستن چارچوب های ذهنی و دید فضایی
3. تفکر جانبی
4. حل مسئله خلاق