کهن الگو هفائستوس نماد کوره آهنگری و فلزکار المپ و نماد آتش زیر زمینی است. رومیان او را ولکان مینامند.
ویژگیهای کهن الگو هفائستوس در جوامعی که به قدرت، منطق و همرنگ دیگران بودن اهمیت داده میشود، مطرود به حساب میآید. احساسات عاشقانه، غرایز، ویژگیهای زمینی و مواردی از این دست در مردان و زنان، همگی از کهن الگوی هفائستوس بر میخیزد. هفائستوس به کهن الگوی خلاقیت و کار مربوط میشود. هنگامی که این کهن الگو بیدار میشود، زیبایی خود را در کارهای دستی نشان می دهد و آنچه را که در عمق درون احساس میکند، در دنیای بیرون خلق میکند و به آن شکل میدهد.
هفائستوس تیپ شخصیتی مرد درونگرایی است که ذهن شهودی قوی ای دارد و میتواند چیزهایی خلق کند که قبلا نبودهاست. ذهن شخصیت هفائسیتوس پر از ایدههای ناب است ولی به خاطر ترس،ناامیدی و یا عدم جدیت اغلب این ایدهها را رها میکند. هفائستوس اگر بر کار خود تمرکز کند بسیار موفق میشود. اگر شرایط جامعه ناسازگار باشد و یا خانوادهاش او را سرزنش کنند در اعماق درون خود میرود و خلاقیت خود را رها میکند. در این صورت هفائستوس فکر میکند عیب خاصی دارد و این مساله اعتماد به نفس او را متزلزل میکند.
هفائستوس مرد احساسی است که اگر به او توجه شود مهربانی زیادی از خود بروز میدهد. او دلنازک است و نمیخواهد کسی را از خود برنجاند. اما در بسیاری از مواقع هفائستوس ناراحتی و خشم درونی خود را جمع میکند و بعد یکدفعه با قهر یا عصبانیت آن را نشان میدهد.
در طول تاریخ بهترین و عمیقترین شعرها با ذهن هفائستوسی خلق شدهاند. برای هفائستوسها زن و مخصوصا آفرودیت الهام بخش است. هر گاه زن در زندگی او باشد که انگیزه دهد هفائستوس قویتر میشود.
بهترین آثار هفائستوس زمانی خلق میشوند که زنی به او الهام دهد.
یکی از ویژگیهای بسیاری از هفائستوسها این است که زود ناامید میشوند و منتظر کسی هستند که بیاید و آنها را راهنمایی کند یا نجات دهد.
ذهن شهودی و خلاق هفائستوسها در بسیاری از مواقع آنها را بینظم میکند. هر وقت هدفی مشخص داشته باشد با انگیزهی بسیار به دنبال آن است. ولی اگر هدف خود را از دست بدهد امید و انگیزهاش کم میشود و روی به تنبلی میآورد.
هفائستوس غمی درونی و ذهنی منفی دارد ولی اگر این مساله را حل کند میتواند در زندگی خود بسیار پیشرفت کند. در داستانها میگویند هفائستوسها ته دریا هستند و منتظر کسی هستند که بخواهدی آنها را از اعماق دریا نجات دهد.او معمولا سرگردان است و نمی داند چه کاری باید انجام دهد. ولی اگر استعداد خود را بشناسد و شروع کند به موفقیت می رسد